دنیای مادرانه
دلم ضعف میرود برای دنیای مادری
دنیایی که متعلق به خودت نیستی
همه جا حضور کسی را س میکنی که آنقدر بی پناه است که آغوش تو آرامش میکند
آنقدر کوچک است که دستهای تو هدایتش میکند
آنقدر ضعیف است که شیره جان تو پرورشش میدهد.
مادری را دوست دارم.
چون به بودنم معنا میبخشد
چون ارزشم را به رخم میکشد
و یادم میدهد هزار بار بگویم جانم...
هر چند در آینه خودم را نمیبینم
ان زن خسته...ژولیده و کم خواب در قاب آینه را تنها وقتی میشناسم که دستهای فرشته ای به گردنم گره میخورد و با خنده از من میخواهد عکسی دو نفره بگیریم
و انوقت است که من زیبا میشوم و زیباترین ژست دو نفره را در قاب آینه حک میکنم.
مادریم را خیلی دوست دارم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی