پسرم رهامپسرم رهام، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 18 روز سن داره

پا به پای کودکی های رهام

مهمونی روز پدر

1394/2/19 13:57
نویسنده : مادر رهام
870 بازدید
اشتراک گذاری

امسال روز پدر و روز معلم همزمان تو یه تاریخ بود.

روز پدر واسم خیلی مهمه.آخه تو هدیه ی روز پدری.

اره دقیقا اواخر فروردین 92 بود که فهمیدم باردارم تو توی دلم جا خوش کردی.نزدیک روز تولد حضرت علی (ع).روز پدر.واسه همین تو شدی کادوی روز پدر به بابا فرزین.یادم نمیره چه روزی بود....

جواب ازمایشم رو گذاشتم توی جعبه کادو روی یه کاغذ نوشتم یه نی نی تقدیم به بهترین بابای دنیا.موقع نهار بهش گفتم چند روز مونده به روز مرد ولی من میخوام زودتر بهت کادو بدم.داشتم ازش فیلم میگرفتم.از ترس اینکه مبادا داخل جعبه مار و ملخی باشه طفلک با ترس در جعبه رو باز کرد و بعد یهو....کلی شوکه وشحالی شده بود و ذوق میکرد.بعدشم نوبت پدر بزرگا بود.شب تولد حضرت علی هم رفتیم خونه پدر بزرگ و مادر بزرگ پدریت به اونا هم با یه هدیه خبر دادیم.مادر بزرگت زد زیر گریه از خوشحالی.البته بماند قبلش به عمه فرانک تلفنی گفتیم اونقدر جیغ کشید که صداش کل کیش رو پر کرد احتمالا خندونک

بعدم نوبت این بود که به مامان اینا بگیم.رفتیم خونه شون و چون چند روز بود حالم بد بود به مامان گفتم وای نمیدونم دلم چی شده طفلک با ترس نگاه کرد گفت ببینم؟منم یه کاغذ چسبونده بودم روی دلم روش نوشته بودم :من اینجا هستم مادر جونی.یه نی نی خوشگل :)

وای بماند که مامان چطور ترسید  از دیدن اون کاغذ چون نخونده بود متنشو فکر کرد شکمم چی شده چسب زدم.و لیلی از خوشحالی چقدر جیغ کشید...

اخریشم بابام بود که بهش هدیه شو دادیم و نوشتیم از طرف نی نی به مهربونترین پدر جون دنیا

بابا زد زیر خنده گفت جان من؟من خندیدم گفت بیا بوست کنم کلی ذوق زده بود.خیلی خوب بود.خیلی...

 

حالا امسال قرار شد مامان همه خانواده پدری که اکثرشون هم معلم هستن رو به مناسبت روز پدر دعوت کنه.حدود شصت نفری میشدیم.به جز خونواده عمه محترم و عمو رحیم همه بودن.

خیلی خیلی خوش گذشت.طوری که دیشب عمو محمد میگفت بعد سالها بعد فوت عمو امیر شب بینهایت خوبی بود.مامان یه عالمه شام پخته بود.یه سفره کاملا شمالی

میرزاقاسمی.ترش تره.باقلی خورش.فسنجون.الومسما.سیر قلیه.سالاد.زیتون پرورده.سیر ترشی.ترشی.

دستش درد نکنه واقعا عالی بود

 

بعد شام هم من کلی دسر درست کرده بود.عمو محمد شروع کرد ضرب گرفتن و بازی دست زدن به یاد عمو امیر حسابی همه به وجد اومدن و همراهی میکردن این بازی رو.کلی خوش گذشت.واقعا دور همی خوبی بود.بعدشم گذاشتم اقایون با اقاجون با کیک سیبیلی که درست کرده بودم عکس بگیرن دسته جمعی.بعدشم نوبت انمها بود

الهی همیشه همه شاد و خندون و جمع باشن.

 

کیک سیبیل

 

 

میز دسر (کیک شکلاتی.کیک سیبیل.ژله فالوده.ژله اخته خمس.ژله نوشابه.ژله میوه ای.مسقطی.)

 

 

روز پدر مبارک باز

پسندها (1)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

ĸoѕαr
19 اردیبهشت 94 14:03
سلام خاله مهربون خوبی خاله عزیز؟ نینی نازتون چیکار میکنن؟ خدا برات نگهش داره ووووییییی چه خوشگله قربونششششش از طرف من ببوسش گلم زود زود بهمون سر بزنین عزیزم با نظرات شما من کلییییی انرژی میگیرم منتظرتونیماااا مرسی عزیزم خوبه نازی گلم.چشم حتما
دومین جشواره کتابهای صوتی
22 اردیبهشت 94 13:09
دوست بزرگوار از شما برای شرکت در دومین جشواره تولید کتابهای صوتی کودکان و نوجوانان دعوت بعمل می آید. همچنین خواهشمندیم عنوان "همکار افتخاری"ما را پذیرا بوده و ما را در اجرای این برنامه یاری فرمائید.